کتاب انقلاب رو می خواندم...از اونجایی که من خیلی آدم خوشبختی هستم زیادترین فصل افتاده به من!

 

کنفرانس دادن این حجم مطلب برای آدمایی که حوصله ی 2 دقیقه گوش دادن رو ندارن کار وحشتناکیه!

 

 

فصلی که قراره کنفرانس بدم در مورد آدم ها و گروه های ضد شاه است. خیلی جالب بود! طرز تفکرشون...کاراشون....هنوزم میشه آدمایی با این خط فکری را پیدا کرد...با این که شرایط خیلی عوض شده...اون موقع تمام تلاش همه برای آوردن روحانیت از حوزه به سیاست بود و حالا تلاش همه در جهت عکسشه! جالب اینجاست که حتی با تغییر شرایط بازم اون افکار هست...حالا در برابر آدمهای دیگه...!

 

 

از این که یه روزی کسانی سرنوشت و کارای ما رو به این دقیقی می خوانن و تحلیل می کن یه حس خاصی بهم دست داد...انگار جایی وسط تمام اتفاقای تاریخ وایسادم و دیگه منی وجود ندارد...هر چی هست انسانیته و انسانیت!