عجیب نگران شده ام

انگار تو تمام لحظه ها و در تمام کارهای معمول روزمره کسی زیر گوشم میپرسه نگران نیستی؟

و من احساس میکنم در مقابل این سوال حتما باید جوابم مثبت باشه! و بعد دلیل میتراشم که چرا و بعد واقعا نگران میشم...

تا حد زیادی میدونم چرا.... وجود آدمهایی تو زندگی که نه انقدر راحتی باهاشون که هر جور دوست داری حرف بزنی و برخورد کنی و نه انقدر دورن که بتونی ارتباطت رو قطع کنی... یه بلاتکلیفی عجیب و مسخره

نگران روزهاییم که این طور با نگرانی میگذرن

نظرات 1 + ارسال نظر
احسان یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 12:23 ق.ظ

سلام
بعضی چیزا رو باید ول‌کرد و به زمان سپرد.
نگران چیزهایی که اتفاق نیافتاده نباش.
مطمئن باش و امیدوار.
خدا با ماست.
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد