مدتیست که میخوام چیزی بگم...بعد میگم شاید جای گفتنش اینجا نیس...ولی از اونجایی که اینجا بخش مهمی از اون چیزی است که داره به طور واقعی تو زندگی من اتفاق میوفته باید! بنویسمش...!: 

 

من با هر کدوم از رسم و رسوم ایرانی حال کنم...هر چه قدر هم که سنتها رو دوست داشته باشم...با قضیه خواستگاری و ازدواج این مدلی هیچ رقمه کنار نمیام... 

این روزها زیاد یاد این حرف سایه میوفتم که : تو قضیه ات با من فرق میکنه...تو دختر خوب مامان باباتی...! 

دختر خوب مامان بابا٬ یعنی کسی که بعد از کمی مقاومت در برابر این قضیه بالاخره تسلیم میشه و و خودشو مجبور به کاری میکنه که اونا دوست دارن... 

جالب اینجاست که وقتی دلیلهاتو میگی...وقتی خودتو و عدم پذیرش این موضوعو توضیح میدی...جوابی که میشنوی اینه: خب برو با یکی دوست شو!!!! حالا کی حوصله داره بگه که...بیخیال! 

جالبه امروز هردومون با این دید اومده بودیم...یعنی هر دومون برای گفتن این جمله که قرار نیست همه ی آدمهای خوب دنیا با هم ازدواج کنن! فقط هر کی به زبون خودش...! 

بعد هر دو کلی از مامان اینامون بد گفتیم که آخه این چه کاریه که گیر میدی باید حالا و به این آدمی که ما میگیم فکر کنی! میخواستم بگم وضع پسرها تو این مورد بهتره و حداقل زمانی که فکر میکنن وقتشه به فکرش میوفتن و دخترا باید تو هر زمانی آمادگیشو داشته باشن! اما امروز دیدم که وضع اون هم خیلی از من بهتر نیست... 

تو این اوضاع بلبشو فقط همین یکی رو کم داشتیم! 

 

برگشتنی صورتم رو میچسبونم به شیشه ی خنک BRT...دلم میخواد اون لحظه کش پیدا کنه...دلم میخواد بی مقصد تا بی نهایت سوار باشم و صورتم روی شیشه باشه و من زل بزنم به خطهای سفید منقطع اتوبان و  دلهره ی رد شدن ایستگاهو نداشته باشم!...انگار هیچ کس دیگه ای نیست و داری بیرون از جسمت به همه چیز نگاه میکنی....حتی دلم برای تمام چراغ های روشن برج روبرو میسوزه...برای این همه آدم محکوم به زندگی!... حتی صدای ملچ ملوچ ناشی از چیپس خوردن خانومی که روبروی من نشسته و به طرز کودکانه ای پاهاشو تکون میده،اذیتم نمیکنه... 


 مامان بزرگ "شین گون" ! میگه:  

               زمین بارون خورده، سخت و حاصلخیزه... 

مثل درد قبل از تولد بچه....مثل درد استخوانها قبل از رشد...مثل تمام دردهایی که بعدش چیز بزرگی رو می فهمی...چیز بزرگی رو به دست میاری...مثل زمانی که قراره معنی "لذت" رو بفهمی و برای فهمیدنش باید اون روی سکه رو هم دیده باشی... 

خوشحالی بودن تو بهشت رو کسانی با تمام وجود درک میکنن که قبلا جهنم رو تجربه کرده باشن! 

و شاید برعکس اون چیزی که انتظار داریم یا دارم یا داشتم! قانون طبیعت حذف ضعیفه...! ضعیف...!