دیگه یواش یواش بای بای!!!!

آخ که این ساعت زمان چقدر سریع  حرکت می کنه !انگار همین دیروز بود که با سایه و
یاسمن خداحافظی کردم.انگار همین دیروز بود که می گفتم اووووووووووووووه کو تا رفتن!
اما حالا اومدم خداحافظی برای حداقل ۲ ماه و حد اکثر همیشه!
خدا رو چه دیدی شاید از سفر برگشتم و دیگه حال وبلاگ نوشتن نداشتم!شایدم نه!
خلاصه از همه ممنون.از نظرها ؛انتقادها؛پیشنهادها و هر نوشته ای که از خودتون به جا گذاشتید(مثلا بعضی از ناشناس ها مینوشتند سسسشب و خلاصه اینجور چیزها که ما
هر چند ازش سر درنمی آوردیم اما دستشون درد نکنه!!)
اول از همه سایه و یاسمن و ماریا که غیر از وبلاگ موفق شدیم زیارتشونم بکنیم!
بعد پیچک و نگاه که همیشه ما رو با نوشته هاشون خوشحال میکردن!
بعد بقیه دوستان که الان زیاد یادم نیست مثل تیرکمون(یا همون ایمان)؛مانی یا ماموری
که بالاخره ما نفهمیدیم کدوم!؛متولد ماه مهر؛غوره؛آخ...تازه یادم افتاد:دنیای مجازی
ودیگه....دیگه آقا سعید که تازه با وبلاگ من آشنا شدن هر چند که من خیلی وقت پیش
میشناختمشون!و خلاصه همه و همه....
اگه کسی از قلم افتاد معذرت میخوام چون دیگه بیشتر از این یادم نیست.

نمیدونم تا حالا دیدین کسی از دیدن چمدون و وسایل جمع شده خوشحال بشه؟؟
اگه ندیدین حالا ببینین!!!! من که واقعا خوشحالم!
در ضمن نگین نوشته آخر پس بی خیال نظر!چون حتما نظرهاتون رو می خوانم
اگه خوبی دیدین حلال کنین اگه بدی دیدین اشکال نداره !!!!!
خب دیگه بسه زیاد گریه نکنین خوب نیست!
خدانگهدار.....
اگر بار گران بودیم(که حتما بودیم!!!!!) رفتیم....
نظرات 8 + ارسال نظر
الناز یکشنبه 22 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:25 ب.ظ

وبلاگ قشنگی داری موفق باشی

مرد تنها(نگاه) دوشنبه 23 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:33 ب.ظ http://shouka.blogsky.com

ببین:
اندیشه کن!
و بمان...
لااقل
اکنون
نرو...
حاصلی هست؟
................................
مطالب هم از خود نگاه است...هر چند در جاهایی از اشعار دیگران استفاده می شود...بندرت...

ایمان دوشنبه 23 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:45 ب.ظ http://tirkamoon.persianblog.com

یه خورده دلم گرفت. ولی امیدوارم همیشه شاد باشی.

حسن سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 05:36 ب.ظ http://harrypotter-dany.persianblog.com

سلام پریا خانم
وبلاگت قشنگه
امیدوارم موفق باشی
به وبلاگم سر بزن.

دوست ندارم بگم اگه بازم بنویسی می گ سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:31 ب.ظ

همیشه فکر می کردم من هیچ وقت از این حرفها نمی زنم رفتن یعنی چی اینقدر می گن دنیا کوچیکه یعنی نمی تونم روزی ۲۰ دقیقه وقت بذارم چهار تا کلمه ردیف کنم بنویسم
ولی حالا به این نتیجه رسیدم اون کسهایی که هم ادعای دوستیشون می شه فقط و فقط وقتی به بلاگت می یان که تو هم به بلاگشون بری یعنی می یان جواب بدن .
این در مورد بلاگ من بوده
یعنی دوروز ننوشتم آمار سایتم روز قبلش ۶۹ تا بود روز بعد ۱۹ تا یعنی ۵۰ تا فقط و فقط همینجوری اومدم
دلم گرفته شاید هم منم یه روزی نوشتم که دارم می رم
ولی دلم نمی خواد اونروز بیاد
خدایا اونروز نیار

هرمیون چهارشنبه 25 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 05:07 ب.ظ http://hermione.persianblog.com

سلام پریا جون.چطوری؟
ببخشید که زودتر به وبلاگت سر نزدم.اخه ادرستو نداشتم.
وبلاگت خیلی قشنگه.
بازم بهم سر بزن.
موفق باشی..........

یاسمن جون شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 01:11 ب.ظ

بابا کی می خوای شروع کنی؟دلم واسه نوشتهات تنگ شده (الکی) فعلن بای بای

سایه یکشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 05:32 ب.ظ http://taak.blogsky.com

اولا سلام
دوما رسیدن بخیر
سوما که کی می خوای شروع کنی
چهارما از بخت بد همسایت شدم (اومدم اسکای)
معنیه
اون جمله هم یعنی همون که خوندی.......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد