حس بچه ای را دارم که مامانش برای تربیت کردنش یه بچه ی خوبو بهش نشون می ده و می گه نگاه کن...ببین چه بچه ی خوبیه..! 

اون بچه هم چند دقیقه یا ساعت یا روز یادش می مونه که مامانش چه جور بچه ای رو دوست داشته و بهش نشون داده... ناراحت می شه...اصلا عصبانی میشه...بعد احساس حقارت و ناتوانی می کنه...و بعد هم همه چی یادش می ره... 

بهم نشون دادی...من آدمهایی رو دیدم که فکرای بزرگ داشتن و قلب های بزرگتر...من کسانی رو دیدم که کتاب از دستشون نمی افتاد...شعورشون ته نمی کشید...با کمترین اتفاق جا نمی زدن...کم نمی آوردن....با کوچکترین حرفی مسیرشونو عوض نمی کردن...یه آدم دیگه نمی شدن...عقایدشونو فراموش نمی کردن... 

منم عین همون بچه ام...نمی خوام باور کنم تربیتم کمتر است! 

منم لجبازم و ناتوان...نشونم دادی ولی من بیشتر از خودم بدم اومد...چیز دیگه ای تو من تغییر نکرد! 

احساس غرور می کنم...اصلا تمام سلولهام ذوق زده می شن! وقتی دختری را می بینم که تو اتوبوس داره روزنامه می خوانه!... 

 وقتی همسنم تمام رمان های مشهور دنیا رو خوانده...وقتی می تونه خوب تحلیلشون کنه... 

وقتی کسی را می بینم که تمام زندگیشو به این فکر کرده که چطور درست زندگی کنه...چطور آدم باشه... 

یا کسی که خوب از ارزش هاش دفاع می کنه...مخالفت می کنه...بحث می کنه... 

بعد تو دلم می خندم به تمام آدهایی که نسلمو متهم می کنن به اعتیاد...به بیسوادی و بی قیدی... 

به خودم افتخار می کنم که همسنشونم!...که می بینمشون و باهاشون زندگی می کنم...حتی اگه این قضیه ناراحتم کنه...حتی اگه تربیت کم خودمو بهم یادآوری کنه...

نظرات 3 + ارسال نظر
DELAK چهارشنبه 17 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:23 ب.ظ http://DELAK.BLOGSKY.COM

سلام دوست عزیز
امیدوارم حالتان خوب باشد
وبلاگ خوب و جالبی دارین
آپتونم قشنگ بود
اوینار به روز شد .-.-.-. منتظر حضور سبز و نظرات سازنده و دلگرم کننده شما هستم
راستی دیر آپ کردنم رو با دو آپ همزمان جبران کردم
1) قدر شادیهایت را بدان
در دستانم دو جعبه دارم که خدا آنها را به من هدیه داده است ........................

2) وقتی بزرگ می شوی
وقتی بزرگ میشوی ، دیگر خجالت میکشی به گربه ها سلام کنی و برای پرنده هایی که آوازهای نقره ای میخوانند ....................

با مزه بود.... :))

میلاد پنج‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:02 ق.ظ http://www.behtarinsite.blogsky.com

سلام.
البته بیش تر پیرمردها تو اتوبوس روزنامه میخونن تا دخترای جوون!!!

من دخترای جوانو دیدم که می خوانن...حالا حتما نباید تو اتوبوس باشه که شاید جای دیگه بخوانن!

بانو پنج‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 04:05 ب.ظ

سلام حاج خانم .چطوری

مرسی حاج خانوم تو چطوری؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد