قرار نیست اتفاق فوق العاده ای بیوفته...!
امروز روز اول شروع ترم جدید بود و من هنوزم به این خشکی ها و بی توجهی های روزهای اول عادت نکرده ام!
بر خلاف من که روز اول احساس میکنم باید همه بچه ها رو بغل کنم و سلام و احوالپرسی! از نظر بقیه گویا این روز هیچ تفاوتی با هیچ روز دیگه ای ندارد!!! بگذریم...همه رو که نمیشه تغییر داد!
دیروز با چشم خودم دیدم که قیافه ام تو آیینه عین پیرزن غرغروها شده که تنها هنری که دارن راه رفتن روی اعصاب دیگران و خودشونه! با خودم قرار گذاشتم با تمام مشکلات ( چه اونهایی که من اسمشونو گذاشتم مشکل، چه اونهایی که واقعا مشکلن!) آشتی کنم و انقدر بهشون بد و بیراه نگم که مطمئنا این تصمیم را برای جلوگیری از دیوانگی احتمالی و ضایع شدن خودم گرفتم!
چقدر دلم برای عید تنگ شده...!
سلام! عید در راه است.... دلت شاد!
سلام، خسته نباشی.
۱- آرزوهای پریا؛ مگه پریا هم آرزو دارن؟!
۲- اصلا پریا به کی میگن؟
۳- پریا جمع پری است درسته؟
۴- نکنه اسم خودته منظورت آرزوهای خودته؟!؟
۵- کاش یک بار یک پری می دیدم!میگن خیلی خوشکل و مهمتر از همه معصومند و دروغگو و بی وفا نیستند مثل اهل زمین!!!!!
۶- میگن پری دریائی، منظورشون چیست؟ در دریاها هستند؟ من که شنیدم آنها آسمانی هستند!!
۷- شاید به خاطرمعصومیتشونه که میگن آسمانی هستند؟!!!
۸- تو خودت یک پری هستی؟؟؟؟؟
۹- از اول ترم و عید نوشتی ترم دو کهخیلی زود می گذره، اما من دوست ندارم بهاین زودی بگذره، هرچند دست من نیست، عید هم با این کم بارانی و کم برفی فکر نکنم آن چنان خوش باشه، خدا کنه یک متر برف بیاد البته این هم دست من نیست.!
۱۰- وبلاگ ما( وبلاگ دانشجویان کرد دانشگاه علامه طباطبائی/تهران بزرگترین دانشگاه علوم انسانی خاورمیانه به مدیریت ؛ احمدی؛ (زانا) برات(پریا) آرزوی موفقیت و شادی می کند.