خیسم ز گریه تنها ترم نکن
عاشق نبودم تا با تو سر کنم
آتش نبودم خاکسترم نکن
اگه عاشقت نبودم اگه بی تو زنده بودم
تو بمون که بی تو غصه میخورم
اگه دل به تو نبستم اگه این منم که هستم
ولی از هوای گریه ات پرم
اگه شکوه دارم از تو اگه بی قرارم از تو
تو بمون که آشیانه ام تویی
به هوایت ای ستاره به تو میرسم دوباره
اگه عاشقم بهانه ام تویی
دل کنده بودم از هم زبونیت
پنهون نکردی از من نشونیت
من پا کشیدم از عهد بسته ام
تو پا فشردی بر مهربونیت
اگه هم زبون نبودم اگه مهربون نبودم
چه کنم دل این دل شکسته رو
اگه سرد و مرده بودم اگه پر نمی گشودم
به تو بسته ام این دو بال خسته رو
اگه شکوه دارم از تو اگه بی قرارم از تو
تو بمون که آشیانه ام تویی
به هوایت ای ستاره به تو میرسم دوباره
اگه عاشقم بهانه ام تویی
ای خالق رحیم و علیم و حکیم و سمیع و بصیر!
میشه درخواستی بکنم؟!
با هزار شرمندگی...و با علم به اینکه ابدا لیاقتش رو ندارم...عصای موسی رو!
جالبه! یعنی واقعا عجیبه که از هر کسی که یاد می کنم برام نظر می زاره! میخواستم بگم بارون تو کجایی خبری نیس ازت! یعنی از هیچ کدومتون...!
راستش آره...کل زندگی معلقه یه جورایی...
سلام
وبلاگتون قشنگ
به منم سر بزنین خوشحال میشم تبادل نظر داشته باشیم
سلام دوست عزیز
وبلاگ بسیار زیبا و پر محتوایی دارید
خوشحال میشم یه سر به من بزنید
اگه با تبادل لینک موافقید خبرم کنید
منتظرم
بای تا های
مشکوک می زنیا!! این شعرا چیه. . . هان؟
این شعر از نظر من کاملا عارفانه است! معلومه تو مشکوک میزنی! :)
خوشبحالت که مشکلت با اون عصا حل میشه!
خودم با خدا صحبت می کنم یه فکری میکنیم واست!!!!!!!!!
مشکل هممون با اون عصا حل میشه...! باور کن!
بله خب!!!
راستی شعر عارفانه دیدی تا حالا؟؟:D
آقا من عاشــــــــــــــــــــــــــــــــــــق شدم! کاملا زمینی !حرفیه؟! :))
نه به جان عزیزت. حالا چرا عصبانی می شی!!
این بچه مچه ها بعضی وقتها بی ربط حرف می زنن. شما محل نذار به عاشقیت برس