داشتم فیس بوک یکی از دوستای اول دبستانم رو میدیدم که چشمم افتاد به این عکس: 

 

 

 

این عکس...این آدمها...یعنی ۷ تا ۱۰ سالگی من...! یعنی دویدن تو زمین فوتبال...یعنی کل کل های بچه گونه...یعنی چیدن پرتقال...خوردن نارنگی...بوی گریپ فروت...یعنی پز دادن سر تعداد لباس هایی که برای عروسکامون دوختیم...! یعنی خوردن کباب وسط مهمونی ها با دستها و لباسهای گلی...یعنی هزار بار دنبال هم کردن تو این راهروها...صد بار از این پله ها بالا رفتن...یعنی ساختن داستان های عجیب و غریب از بودن آدمهای با چشمهای زرد و قرمز ته باغ تاریک...یعنی قایم باشک...دعوا...قهر...و بلافاصله دوستی!...یعنی زندگی در شهری بدون تاب!!! 

باورتون میشه که یکی از پسربچه هایی که تو این عکس وایساده سوئیس مهندسی میخونه٬یکیشونم تو فرانسه؟! باورتون میشه که دوتاشون امسال کنکور داشتن؟! 

باورتون میشه که یکی از این دخترها گرافیک میخونه...یکیشون مترجمی زبان؟! 

و از بعضی هاشون اصلا خبر ندارم که کجای این زمینن! من باورم نمیشه که انقدر بزرگ شده باشیم و دور و بی ربط!... یادش بخیر.... 


 

اگه تونستون بگین من کدومم؟! قول بدین از رو نظر هم تقلب نکنین! :)

نظرات 9 + ارسال نظر
میثم یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:54 ق.ظ

اولا که شما تابلویی اصلا فرقی نکردی از سمت راست کنار پله ها سومی از جلو با مقنعه هم کلی حجاب اسلامی رو رعایت کردی!
ولی این عکس فقط با فیلتر شکن باز میشه!!!

آفرین...غلط گفتی! :))

منصوره یکشنبه 27 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:58 ق.ظ

همون سومی از جلو!لباس قرمز شلوار لی!برادر این کجا مقنعس؟!به اون میگن مو!
شور وحال کودکی برنگردد دریغااااااا!

زهرا دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:55 ق.ظ

اخی . . . خیلی پست باحالی بود. کلی یاد بچگی های خودم افتادم. صبح تا عصر خاله بازی و دعوا با سپیده- البته کتک خور ماجرا همیشه من بودم!- به انتظار عصر و کارتون های تلویزیون و پارکینگ و بازی و بدو بدو و نمایشگاه نقاشی بچه های ساختمون و تئاتر و کتابخونه ی ساختمونی و . . . من خیلی از همبازی هامو هنوز هم می بینم
اینجا کجای کره ی زمین هست حالا؟
با منصوره موافقم. تقلبم نکردم. قبل خوندن نظرات به دو نفر شک کردم که یکیش همین بود.
تازه اون دختر بچه ی توپولو با کت نارنجی و دامن آبی که جلو وایساده مریمه
آقا میثم شما وقت کردی خودتو به اداره ی تشخیص هویت معرفی کن. . . حیفی بابا :D اون کجاش اینه؟!!!

baro0on دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:16 ق.ظ

maaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa
che ghaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaad donya kuchike
man ke baid midunam tu in aks basham
male kojast in aks ?
to ham ke hamun dokhtarei (dokhtare!! na pesare :D)ke akhm kardi be peleha tekye dadi ba pirahane ghermez.
mamane manam muhamo injuri mibas un moghe ke unja budim :D
age un dokhtare ke man hads zadam bashi,ehsas mikonam ghiafat shabihe alanet shode.yani to factor begir az un senet ta yeki do sale pish ke ye dokhtare hamishe khandune khunsarde hadeaghal az chehrash nashe fahmid ke narahate budi ,alan shabihe un moghat shodi !!!!!

شهره دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:35 ب.ظ

ای ول. چه دورانی بود . من شخصا اگه می تونستم زمان رو دست کاری کنم حتما دوباره بر می گشتم و همون جا می موندم. کجایی جوونی که یادت...

خودم دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:13 ب.ظ

داشتم کم کم به مامان اینا سفارش می کردم که اگه روزی گم شدم عکس بچگی هامو ندن به روزنامه ها! چون اونوقت امکان داشت هرکسی پیدا شه جز خودم!! ولی بارون خیالمو راحت کرد :)
حالا باز دم منصوره و زهرا گرم که نزدیک گفتن یه جورایی! بچه ها اون دقیقا همون دوست اول دبستانمه! :) اون برادرم که معلومه تو این ۵ سال نگاه نمیکرده کلا مارو! همین که از پسرا انتخاب نکرده جای شکرش باقی ست!
این عکس واسه رباطه! بارون تو مگه میشناسی این آدمارو؟!
زهرا خیلی باهوشی که مریمو تونستی تشخیص بدی! جدی میگم...
بارون عزیزم من الانشم دختریم که از چهره اش نمیشه فهمید که ناراحته! به غر زدن های اینجام نگاه نکن...

بازم خودم دوشنبه 28 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ب.ظ

راستی زهرا خیلی کارای فرهنگی میکردینا وقتی بچه بودین! D:

زهرا سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:59 ق.ظ

اخه یکی بود که از ماها بزرگتر بود و عاقلتر!! این کارا پیشنهاد اون بود و مدیریت همش هم با خودش بود. وگرنه ما که همش دنبال آتیش سوزوندن بودیم:ی!
ولی الان که یاد اون موقع ها میفتیم بیشتر خاطراتمون مال همون برنامه هاست . . .
راستی اون دومی که بهش شک کرده بودم همونی بود که بارون گفت. یعنی خودت ;)

میثم چهارشنبه 30 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:11 ب.ظ

اقا چرا بد برخورد می کنین!!!
الان اون عقبی هم شبیه دیگه!!!۱
من دختر با کت نارتجی و دامن آبی نمی بینم!
یکی هسب با ژاکت قرمز و دامن سفید!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد