ممنونم به خاطر این سوال: میخوای چی کار کنی در آینده؟ هدفت چیه؟!
تا من ناگهان معنای تمام لغت های کار و آینده و هدف رو گم کنم و بعد تمام گوشه کنارای ذهنمو بگردم و آسمون رو به ریسمون ببافم و آخرشم خودم نفهمم که چه چرتی گفتم! بعد تو متعجب به من نگاه کنی و بگی من آخرشم نفهمیدم و من دوباره شروع کنم آسمون رو به ریسمون بافتن!
بعد تو سوال کنی که یعنی میخوای تو این خراب شده زندگی کنی؟!و من که تا ۱ ساعت پیش فکر میکردم نمیخوام ناگهان یادم بیوفته که چقدر این خراب شده رو دوست دارم و به هر آبادی دیگری ترجیحش می دم! و یوهو خیلی بی ربط دلم هوای تأتر رفتن کنه و کوه رفتن و خونواده و دوستامو...
ممنونم که یادم انداختی که تکلیفم با هیچ کجای این زندگی مشخص نیست و من حسرت اون همه هدف داشتنت رو میخورم حتی اگه از نظر من هدف مسخره ای باشه!
ممنونم که متوجهم کردی که دهانم بوی شیر می دهد...هنوز!
کی حس خوندن این مزخرفات( تداخل دارو و خوراک)! رو داره! ااااااااااااااااااه!
درود
من در وبلاگم درباره چگونگی پیدایش جهان پس از مرگ در ادیان مختلف نوشتم لطفا" آن مطالب را بخوانید و بگویید نظر شما در این باره چیست
با تشکر[گل]
همین که میدونی باید هدف داشته باشی خوبه!
من خیلی ها رو میشناسم که اصلا معتقد به هدف نیستن!
اسون گرفت که امتحانو
بگرد. همین گشتن و دوباره گشتن خودش بخشی از زندگی کردنه
همین آسمون ریسمون بافتن یعنی انقد هدفات زیاده که نمی تونی جمع و جورش کنی و این اصلن به معنی بی هدفی نیس!این یعنی اونقد تک بعدی و مزخرف نشدی که فقط یه هدف داشته باشی!
همه تو زندگیشون هدف دارن مال بعضی ها بلند مدته مال بعضی ها کوتاه مدت. بضیها هدف های خوب و مفید دارن و بعضی ها هدفای زشت. بعضی ها زیاد هدف دارن وبعضی ها کم و این قصه سر دراز دارد...