از کنار رستورانی رد میشم که روزی با دوستی اونجا غذا خوردم...به نظرم میاد که با بقیه جاها فرق ملموسی داره! اینکه رستورانی گرون باشه٬ یا معروف باشه٬ یا خاص باشه٬ یا غذای خوبی داشته باشه ٬ نه اینکه بی تاثیر باشه ولی به نظرم هیچ وقت به اندازه ی رستورانی که تو ازش خاطره ی خوبی داری بهت نمی چسبه یا تو یادت نمی مونه...اینکه قبلا جایی نشستی با کسی یا کسانی و بدترین ساندویچ دنیا رو گاز زدی ولی کلی خندیدی و سبک شدی و زندگی کردی و لذت بردی خیلی دلچسب تر از جاییه که بهترین غذاهای دنیا رو سرو میکنه ولی برای تو خاطره ای یا حسی رو تداعی نمیکنه... 

سایت تعطیل شد بقیه اش مال بعد!

نظرات 6 + ارسال نظر
بهنام یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:12 ب.ظ http://www.zibatarineshg.blogfa.com


دلتنگ خنده های بهارانت در کوچه خزان زده دلم،نگاه مهربانت را به انتظار نشسته ام.یک شب از کوچه خیالم بگذر شاید عطر گیسویت خواب پریشانم را التیام بخشد

منصوره یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:56 ب.ظ

موافقم :)
یادش بخیر نهارای سلف..با این تفاسیر سلف قشنگترین رستوران دنیاس... :))
بقیشو سریع بنویس تا بکامنتم!

احسان یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:30 ب.ظ

بنظرم بخاطر تاثیر موندگار و فاسد نشدن غذای روح نسبت به غذای جسمه

میدونی، اینکه امشب چی بخوری و نخوری فقط ماله همین امشبه، چون فراد بازم تو فکری که چی بخوری و چی نخوری، و هیچوقت نمیگی که دیشب چی خوردم یا شب قبل از دیشب (به عبارتی پری شب) چی خوردم .(کمی گیج کننده بود، ولی بهتر از این ،الان به ذهنم نیمیاد)

و از طرفی غذای امشب فقط برای امشبه و فردا یا پس فردا یا یه هفته بعد، خراب میشه و باید بریزیش دور.

ولی قضای امشب فقط برای امشب نیست بلکه بیشتر مال فردا و فراداهاست. هرچقدر که بیشتر خوش گذشته باشه، به مزاج آدما خوشتر میاد و مزش موندگار تر.

چه جالب، اتفاقا امروز قبل از اینکه این پستت رو بخونم با دوستی بسیار عزیز از کنار رستورانی که بسیار برامون خاطره انگیز بود گذشتیم و بهش گفتم .... یادته!!!؟؟؟


یادته؟؟؟!!!!

موفق باشی گلم.
:)

دکتر حیران دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:13 ب.ظ

من توی خیابونای تهران با همه آلودگیها و مشکلاتش حس نوستالژیک بیشتری دارم تا شهری که متولد شدم و بزرگ شدم.به قول زهرا میگه اینجا خیلی آزاد بودیا! خوب اگه آدم دختر خوبی باشه،یه دسته گل باشه مثل من چه اشکال داره به خودش آزادی رفت و امد بده؟:)

بانو سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:25 ب.ظ

چه جالب

زهرا پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:25 ق.ظ

خیلی باهات موافقم
تازه واسه من خیابونا و میدونا و پارکا هم خاطره انگیزن.با بعضی هاشون حال می کنم، از دیدن بعضی هاشون باز انگار چیزی تو گلوم گیر می کنه، از بعضی هاشون متنفرم و . . .
سلف دانشگاه . . . آخی . . . یاد بچگی هام افتادم:دی
دکتر حیران در مورد میزان آزادی های لازم و کافی برای شما حضورا خدمت می رسیم . . !!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد