نگران نیستم...یعنی نگران هرچیز وهر کسی باشم تو زندگیم...نگران تو نیستم... 

میدونم خدا به اندازه خوبیهات بهت میده..میدونم خدا اندازه مهربونیهات برات درها رو باز میکنه و راه هارو نشون میده...میدونم خدا حواسش بهت هست...هه جا نگات میکنه و مراقبته...بنده های خوبشو به این راحتی ها ول نمیکنه...  

میدونم هر چی بخوای میرسی بهش...چون دنیاو کائنات به پاس انسان بودنت دست به دست هم میدن که کمکت کنن... 

من که در کنار این همه کمکی که داری کسی نیستم...! سعی میکنم شونه به شونه تو راه برم و ببالم به بزرگ شدنت... 

مواظب خودت باش عزیز دلم... 

نعمت بودنت بی اندازه است...روز حضورت مبارک....

نظرات 4 + ارسال نظر
احسان دوشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:03 ق.ظ

سلام
اینو که گفتی کی هست حالا؟؟؟!!!
;-)
ممنون از حضورت...
عااااااشقمت همیشه ی همیشه ی همیشه

برقرار باشی و سبز...

فائزه دوشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:26 ق.ظ

منم با تاخیر تبریک میگم.:-)
ازین یقینی که تو کلامت هست خوشم اومد.

زهرا سه‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 05:55 ب.ظ

چه خبر بوده حالا 17 شهریور؟! تولد احسان بوده؟:)

نه...کشتار مردم توسط رژیم پهلوی! :)

نسیم یکشنبه 10 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 04:56 ب.ظ http://www.jbblaxkk.blogfa.com

از خلاصه ی روز های انتظار،
که می‌‌دانم حوصله به خرج نمی‌‌ دهی‌ تا تمامی حرف‌هایم را بشنوی !
فقط این را می‌‌گویم :
دلتنگی‌ ام آنقدر بزرگ شده است که اگر ببینی‌ شاید نشناسی . . . !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد